درکوچه و خیابان هرکسی من را می‌بیند این حرف را می‌زند. واقعا آزار دهنده است. شنیدن این حرفها خیلی اذیتم می‌کند. از وقتی مشخص شده نمی‌توانم برابر بوریرام بازی کنم هرکسی من را می‌بیند می‌گوید آندو به خاطر پولت برای استقلال بازی نمی کنی. من هم فقط سرم را می‌اندازم پایین. چه بگویم؟!

 

 اصل ماجرا چیست، حالا بگو؟

 

اصل ماجرا همین است که می‌گویم. می‌خواهم یک بار بگویم و از طریق شما همه بفهمند. من مصدومم، کشاله پای چپم کشیده شده. بخواهم می‌توانم برابر بوریرام بازی کنم، اما این کار ریسک خیلی بالایی دارد. اگر دوباره از همین نقطه مصدوم بشوم ممکن است دیگر تا یک ماه نتوانم برای استقلال بازی کنم. پس ریسک نکنم بهتر است. نظر پزشکان هم همین بود. 

 

 

ماجرایی ندارد. درست است که حقوقم را نگرفته‌ام اما این قدر بی وجدان نیستم که به خاطر حقوق تیم کشورم را در یک بازی بین المللی تنها بگذارم. 

 

این حرف هایی که می‌زنم را بی‌کم وکاست بنویسید. آندو بی‌غیرت نیست که به خاطر نگرفتن حقوق تیمش را در یک بازی بزرگ تنها بگذارد. این حرفهایی که می‌زنند واقعا ذهنم را داغان کرده است. من که نمی توانم با همه سروکله بزنم و ثابت کنم به خاطر مصدومیت نمی‌توانم بازی کنم. فقط یک راه دارم؛ اینکه از طریق شما حرفم را با مردم بزنم. 

 

 

نمی دانم به خدا. یکی از روزنامه‌ها برای خودش تیتر می‌زند که آندو پول نگرفته و بازی نمی کند. فردای آن روز دوباره چند روزنامه دیگر آن خبر را کار کرده اند، درحالی که این خبر از بیخ و بن غلط است. یک روز از خانه آمدم بیرون که بروم کلینیک دکتر امین نوروزی. سرراه یک دکه روزنامه فروشی بود. ایستادم که تیتر روزنامه‌ها را ببینم و ناگهان خشکم زد. 

 

یکی از روزنامه‌ها نوشته بود آندو چون پول نگرفته برای استقلال برابر بوریرام بازی نمی کند. همان لحظه شخصی کنار من بود او هم داشت آن مطلب را می‌خواند. یک دفعه چشمش خورد به چشم من و با حالتی به من نگاه کرد. 

من سرم را انداختم پایین. نمی دانم آن شخص چه فکری درباره من کرد. من چیزی نگفتم و به راهم ادامه دادم. اما می‌دانم که آن تیتر در ذهن آن شخص تاثیر گذاشته بود. او فکر می‌کرد من به خاطر پول بازی نمی کنم. 

 

 

به خودم گفتم به این بگویم بقیه را چه کار کنم. به خدا با یک تیتر با آبروی افراد بازی می‌کنند. من هم که اصولا کم مصاحبه می‌کنم و دوستان محدودی در رسانه‌ها دارم. سعی کردم با هرکسی رابطه نداشته باشم. کاری از دستم برنمی‌آید. سکوت بهترین کار است. 

 

 

بله، به خاطر همین الان دارم با شما حرف می‌زنم. اینکه همه مردم در سراسر ایران بدانند. اینکه همه بفهمند من خیلی وطن پرست تر از آنی هستم که بعضی‌ها فکر می‌کنند. گاهی یک موقعیت را نمی‌توان با پول عوض کرد. به خدا دلم می‌خواست برابر بوریرام که بازیکنان اسپانیایی دارد بازی کنم و آن وسط زمین پوست شان را بکنم، اما خدا نخواست در این بازی باشم. 

 

 

هفته دیگر آماده بازی هستم. حتما در تایلند می‌بینم شان 

 

 

درباشگاه پول باشد حتما بین بچه‌ها تقسیم می‌کنند. فعلا با این شرایط کنار می‌آیم تا مشکلات برطرف بشود.